شناسایی ۱۶۱ هزار کودک در شرایط عادی و سالم که مدرسه نمیروند
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۶۳۵۵۸
معصومه نجفی پازوکی با اشاره به اجرای طرح شهید محمودوند به منظور شناسایی بازماندگان از تحصیل، با بیان اینکه در خصوص بازماندگان از تحصیل سه فاز شناسایی، جذب و نگهداشت دانشآموز مهم است، اظهار کرد: تا سال گذشته کار دقیقی بر روی شناسایی بازماندگان از تحصیل به منظور احصای اسامی و تعداد و محل سکونت آنها انجام نشده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شناسایی کودکان ۶ تا ۱۱ سال بازمانده از تحصیل، پیگیری خانه به خانه برای یافتن علت ترک تحصیل این کودکان
وی ادامه داد: سال تحصیلی ۱۴۰۲ـ ۱۴۰۱ سامانهای برای شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل با نام سامانه شهید محمودوند طراحی شد. در آن زمان یعنی مهرماه ۱۴۰۱ این سامانه آمار کودکان بازمانده از تحصیل مقطع ابتدایی یعنی بازه سنی شش تا ۱۱ سال را ۲۰۴ هزار نفر نشان میداد. ما برای تک تک این ۲۰۴ هزار نفر پیگیری کننده در استانها قرار دادیم.
نجفی پازوکی درباره روند احصای دقیق آمار بازماندگان از تحصیل توضیح داد: اسامی افراد بین ۶ تا ۱۱ سال را از ثبت احوال گرفتیم و آمار ثبت احوال را با سامانه دانش آموزی سیدا مقایسه کردیم. در واقع آماری که در ثبت احوال وجود داشت اما در سامانه سیدا ثبت نام نشده بود، آمار بازمانده از تحصیل محسوب میشد که همان رقم ۲۰۴ هزار نفر بود. در واقع این ۲۰۴ هزار نفر در سن مدرسه بودند اما در مدارس ثبت نام نکرده بودند.
معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: ما برای برای تک تک این افراد یک شخص پیگیری کننده از طرف استانها تعیین کردیم که آن شخص یا از معلمان و یا افراد محلی انتخاب شده بود که به آدرس دانش آموز مراجعه میکرد تا ببیند این دانش آموز چرا در مدرسه ثبت نام نکرده است. در این فرآیند متوجه شدیم همه این آمار ۲۰۴ هزار نفر بازمانده از تحصیل نیستند. تعدادی از این افراد مهاجرت کرده و از ایران رفتهاند، تعدادی بیماری صعب العلاج دارند و مریض هستند، تعدادی فوت کردهاند و تعدادی در مدارس دیگر مثل مدارس خاص که آمارش در سامانه سیدا ثبت نمیشود مشغول تحصیل هستند.
شناسایی حدود ۱۶۱ هزار کودک بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی، این کودکان در شرایط عادی و سالم اما مدرسه نمیروند
وی تاکید کرد: پس از این شفاف سازی آمار، بازمانده از تحصیل ما ۱۶۰ هزار و ۴۷۹ نفر شد. بنابراین در حال حاضر آمار بازمانده از تحصیل ایرانی در مقطع ابتدایی ۱۶۰ هزار و ۴۷۹ نفر است. در واقع وضعیت حدود ۴۴ هزار نفر به کمک سامانه شهید محمودوند شناسایی شد. این آمار با کنار گذاشتن آمار فوت شدگان، مهاجرتها، افراد داری بیماری صعب العلاج که شرایط خاص دارند احصاء شده است، یعنی این ۱۶۰ هزار و ۴۷۹ کودک شش تا ۱۱ ساله ایرانی شرایط و وضعیت عادی داشتند اما مدرسه نرفتهاند.
تهیه بستههای حمایت و آموزشی برای این دانشآموزان، از کار کودک تا مشکلات فرهنگی، دلایل ترک تحصیل این کودکان
نجفی پازوکی با بیان اینکه سال گذشته در مرحله شناسایی و امسال در مرحله جذب این دانش آموزان اقدام میکنیم، افزود: برای جذب این دانش آموزان بستههای حمایتی و آموزشی طراحی کردیم. درواقع تاکید ما بر حضور فیزیکی دانش آموز در مدرسه نیست بلکه به هر نحوی این دانش آموز باید آموزش را دریافت کند. در همین راستا جلسات متعدد با نهادهای مختلف از جمله سازمان آموزش و پرورش استثنایی، کمیته امداد، سازمان امور عشایر، وزارت بهداشت و... داشتهایم. حتی ما در زمینه کودکان بازمانده از تحصیل اتباع غیر ایرانی هم ورود کردیم و جلساتی با پلیس مهاجرت داشته ایم.
نجفی پازوکی در پاسخ به این سوال که دلایل این آمار بازماندگی از تحصیل چه بوده است و آمار دختران و پسران به تفکیک چقدر است؟، توضیح داد: در این آمار تفاوت چشم گیری بین جنسیت دختر و پسر وجود ندارد. علل آن نیز متفاوت بوده است، برخی به علت دوری مدرسه از منزل و درصد کمی به علت ازدواج تحصیل را ادامه ندادهاند. مهاجرت، بیماری، مسائل فرهنگی از دیگر علل است. همچنین برخی از این دانش آموزان کودک کار هستند و از این جهت تحصیل را ادامه ندادهاند.
معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در پایان سخنان خود با تاکید بر اینکه باید شرایط تحصیل این کودکان را فراهم کنیم، گفت: شرایط دسترسی این بچه به مدرسه را باید فراهم و تسهیل کنیم در این راستا به تهیه بستههای آموزشی و حمایتی پرداختیم. بازگرداندن دانش آموز به مدرسه به این به معنی این نیست که او حتما به صورت فیزیکی به مدرسه برگردد، اما باید آموزش را دریافت کند تا بازمانده از تحصیل نشود.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: کودکان بازمانده از تحصیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۶۳۵۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا دستها، دانش و ایثار را روایت میکند
خوش ذوقی و دغدغهمندی را هدف خود از در مسیر معلمی قرار داده و معتقد است که در این کار لذت معنوی و شور و هیجان وافری نصیبش میشود و برکت آن را در زندگی خود احساس کرده است و علاقه بسیاری به خدمترسانی و کمک به دانشآموزان خود که ناشنوا هستند، دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، معلم، اندیشمندی رهاییبخش و روشنفکری تحولآفرین است که مشخصههایش شجاعت اخلاقی و نقادی است، اگر تربیت را فراهم کردن زمینههای بالندگی و متعادل ساختن آدمی بدانیم و هدف از آن را فعلیت بخشیدن به استعدادهای وجودی انسانها برای کمال و قرب الهی در نظر داشته باشیم، معلمان و مربیان در تحقق این امر نقش ارزنده و بسزایی داشته و دارند، در واقع فرهنگیان به عنوان کارآمدترین مصلحان اجتماعی هم در موضع اصلاح فردی تأثیرگذارند و هم میتوانند پرچم اصلاحات اجتماعی را در دست داشته باشند.
از میان معلمانی که آموزش و ایثار را بخش جداییناپذیر زندگی خود میدانند، گفتوگویی داشتیم با الهام کامیابی، معلمی که با وجود محدودیت شنوایی با ذوق و شوق فراوان در مدرسه باغچهبان به امر آموزش دانشآموزان میپردازد، همچنین به دانشآموزان استثنایی آموزش میدهد که چگونه از وسایل بازیافتی، وسایل کاربردی بسازند که این امر نشانه خلاقیت سرشار این معلم توانمند است.
وی با اشاره به بخشی از زندگی خود اظهار میکند: معلمی ناشنوا هستم و در شهرضا به دنیا آمدهام و اکنون در مدرسهای مربوط به کودکان ناشنوا مشغول به تدریس هستم، با وجود اینکه در دوره تحصیلم امکانات مناسب برای ادامه تحصیل افراد ناشنوا نبود، در سن پنج سالگی به مدرسهای به نام باغچهبان رفتم و دوره ابتدایی را در آنجا به اتمام رساندم و در کنار ادامه تحصیل که علاقه زیادی به خیاطی داشتم، برای گذراندن اوقات فراغت در آموزشگاه خیاطی ثبت نام کردم و مشغول کار خیاطی شدم.
این معلم تلاشگر ادامه میدهد: پدرم که متوجه علاقه بسیار من نسبت به درس خواندن بود، کتابهای سال اول راهنمایی را تهیه کرد تا در منزل با کمک او و برادر بزرگم شروع به مطالعه کنم، در پایان سال نیز همراه با دیگر دانشآموزان در امتحانات شرکت کرده و به لطف خدا نمره قبولی را کسب کردم، سپس در مدرسه راهنمایی ثبتنام شدم و توانستم سالهای دوم و سوم را هم پشت سر بگذارم و مدرک سوم راهنمایی را کسب کنم.
کامیابی میگوید: برای ادامه تحصیل، خانوادهام مشکلات زیادی مانند اجارهنشینی و کمبود هزینه را تحمل کردند، همچنین پدرم که یک معلم بود درخواست انتقال به اصفهان را داد تا بتوانم در مرکز استان با بهرهمندی از امکانات بیشتر فرایند تحصیل را به خوبی بگذرانم.
وی بیان میکند: چالش بزرگتر این بود که در اصفهان نیز دبیرستان مناسبی برای تحصیل ناشنوایان وجود نداشت، ناچار برای ثبتنام در یکی از هنرستانها اقدام کردم، اما در آن هنرستان هم من را ثبتنام نکردند، اما با تلاش پدر و مادرم توانستم در دبیرستان مکتبی اصفهان ثبتنام کنم که در آنجا هر روز دانشآموزان را به تحصیل و درس خواندن تشویق میکردند، سپس دو سال بعد را در هنرستان شهید دستغیب ادامه تحصیل دادم و موفق به دریافت مدرک دیپلم در رشته طراحی و دوخت شدم.
این معلم خوش ذوق میافزاید: در همان سال در آزمون کاردانی شرکت کردم و پذیرفته شدم و به مدت دو سال در آموزشکده سمیه نجفآباد به تحصیل و فراگیری علم و دانش پرداختم، با اینکه آن دوران روزگار سخت و طاقتفرسایی برایم بود و طی سالها به همراه خانواده مشکلات عدیدهای را متحمل میشدیم، به علت همکاری و همیاری اعضای خانواده و علاقهای که به کسب علم داشتم، تحمل تمام آن سختیها برایم آسان شد تا اینکه موفق به کسب مدرک فوق دیپلم در رشته طراحی و دوخت شدم.
کامیابی ادامه میدهد: بعد از فارغالتحصیل شدن به دنبال یافتن شغلی مناسب بودم، چرا که از طرفی سختیهای تحصیل وجود داشت و از طرف دیگر چالش یافتن کار و استخدام شدن باعث دشواری شده بود، اما با این حال باید تلاش میکردم تا مزد تمام زحمات و سختیهایی که خود و خانوادهام متحمل شده بودیم را به دست بیاورم، بنابراین با پیگیری مداوم و سختی فراوان توانستم در سال ۱۳۷۶ به صورت حقالتدریس در آموزشوپرورش هنرستان استثنایی میر اصفهان مشغول به کار شوم.
وی اضافه میکند: در سال بعد کلاسهایی برای دانشآموزان ناشنوا در هنرستان صدیقه طاهره برگزار میشد و با توجه به اینکه اعضای کادر این هنرستان از معلمان دوره ابتدایی خودم بودند و از گذشته آشنایی نسبی داشتند، درخواست کردند تا با بازگشت به زادگاه خود به این دانشآموزان آموزش دهم و من نیز با آغوش باز این پیشنهاد را پذیرفتم، زیرا با مشکلات و سختیهای تحصیل بچههای ناشنوا آشنا بودم و میخواستم در حد توان خدمتی به این قشر از دانشآموزان داشته باشم.
این معلم دغدغهمند میگوید: در آن سال دانشآموزان توانستند با موفقیت دروس را پشت سر بگذارند، اما در سال بعد به دلیل کاهش آمار ثبتنام و فارغالتحصیل شدن دانشآموزان گذشته مجدد برای ادامه کار با مشکل مواجه شدم، بنابراین در سال سوم به نجفآباد منتقل شدم تا به دانشآموزان ناشنوا آنجا آموزش دهم، سپس با گذشت چندین ماه دوباره به زادگاهم بازگشتم و در همان هنرستان صدیقه طاهره مشغول به آموزش و تدریس شدم.
کامیابی ادامه میدهد: در حال حاضر در مدرسه باغچهبان شهرضا، یعنی همان مدرسهای که دوران ابتدایی خود را در آنجا گذراندم، در کنار معلمان گذشته و همکاران جدید مشغول به شغل معلمی هستم و به آموزش دانشآموزان ناشنوا میپردازم، همچنین جای دارد از معلمان، دبیران، استادان و تمام کسانی که برای رشد و تعالی من زحمت کشیدهاند تا به جایگاهی که در آن قرار دارم برسم، تشکر میکنم.
قبولی دانشآموزان در امتحانات و کنکور سراسری از خاطرات خوب و به یادماندنی استوی خاطرنشان میکند: در آن زمان دانشآموزان عادی و ناشنوا با هم در یک کلاس مینشستند و دو معلم در یک کلاس تدریس میکردیم، برای همین کلاس فوقالعاده شلوغی میشد و کنترل دانشآموزان برایمان مشکل شده بود، همچنین دانشآموزان ناشنوا از این اوضاع گلایهمند بودند و تمام این چالش و مشکلات باعث شد تا موضوع را با مدیر مدرسه مطرح کنیم و به دلیل تعداد اندک دانشآموزان ناشنوا با جدا شدن آنها از دیگر دانشآموزان عادی موافقت شد.
این معلم خلاق تاکید میکند: در بین دانشآموزانم تعدادی از آنها استعداد بیشتری در زمینه طراحی داشتند و در مسابقاتی که در مدرسه اجرا میکردیم هم طراحی این دو دانشآموز از همه بهتر بود و به آنها آموختم که در کنار هم و با همکاری رقابتی سالم داشته باشند تا پیشرفت کنند، تلاش این دو دانشآموز برایم ستودنی بود و برای همین همیشه در ذهنم ماندگار هستند.
کامیابی ادامه میدهد: با فرا رسیدن فصل امتحانات دانشآموزان دچار استرس و اضطراب میشوند، اما همیشه سعی میکنم مانند مادری که برای فرزندش تلاش میکند، با آنها صحبت کنم و حس امید را در دلشان قوت ببخشم و قانعشان کنم که با تلاش کردن میتوانند نمرات خوبی کسب کنند، همیشه در روز اعلام نتایج در کنار دانشآموزان هستم و از اینکه امتحانات را به خوبی پشت سر گذاشتهاند، خوشحال میشوم و آنها را با برنامههای مختلف خوشحال میکنم.
وی عنوان میکند: با عملکرد و استعداد خوبی که دانشآموزان دارند، همواره آنها را برای شرکت در کنکور سراسری تشویق میکنم، وقتی دانشآموزان در کنکور ثبتنام و به دانشگاه راه پیدا میکنند، خوشحالی من به عنوان معلمی که نتیجه زحمات و تلاشهای خود را میبیند، چندین برابر است، دانشآموزان ناشنوا شرایط خاصی برای آموزش و یادگیری دارند و قبولی آنها در دانشگاه نیز اتفاق بزرگی است که مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد.
این معلم تلاشگر بیان میکند: قبولی دانشآموزان در کنکور سراسری از خاطرات خوب و به یادماندنی شغل معلمی است، به ویژه اینکه توانسته بودم دانشآموزان ناشنوا را یاری کرده و به آنها ثابت کنم که اگر بخواهند، میتوانند با تلاش و توکل به خدا همچون دیگر افراد به اهدافشان دست پیدا کنند، شاید آنها از نعمت شنیدن محروم باشند، اما بهره هوشی خوبی دارند و میتوانند با قدم گذاشتن در هر کاری موفق شوند.
آموزش ناشنوایان در دوران کرونا با خلاقیت معلمشان / طراحی ماسک لب خوانی برای تدریسکامیابی با بیان اینکه معلمی شغل نیست، بلکه عشق است، ادامه میدهد: اولین معلم خدا و سپس رسول او است، پس چطور میتوانیم به عنوان شغل از آن یاد کنیم، معلمی روش انسانسازی است، معلمی چراغی روشن است که هادی و هدایتکننده و روشنساز جامعه است، به همین سبب اگر در برابر معلمی شغل دیگری به من پیشنهاد میشد، قبول نمیکردم، همچنین پدرم معلم بوده است و این انگیزهای شد تا به این شغل علاقه پیدا کنم و بیشتر انرژی و فعالیتم را در این مسیر به کار گیرم.
این معلم خلاق با استفاده از خلاقیت خود توانست برای تدریس مناسبتر در دوران کرونا، ماسکی طراحی کند که بتواند با دانشآموزان ارتباط مؤثری داشته باشد و از فرایند آموزش باز نماند، او در این خصوص میگوید: افراد ناشنوا یا کم شنوا از نشانههای بصری برای درک و فهم سخن افراد استفاده میکنند که استفاده از ماسکهای معمولی برای آنها مشکلاتی را ایجاد کرده بود.
وی اضافه میکند: استفاده از ماسکهای عادی برای تدریس مناسب نبودند، چرا که لبها را میپوشاند و اگر دانشآموزان به زبان اشاره مسلط نباشند، برای برقراری ارتباط از طریق لب خوانی دچار مشکل میشدند، همچنین دیدن لب آموزگار و چهره او بر روند آموزش و رابطه آموزگار بر دانشآموز تأثیر میگذارد.
کامیابی عنوان میکند: استفاده از ماسکهای شفاف برای دیدن لب خوانی و درک بهتر حالت چهره میتواند کمک شایانی به ناشنوایان و کم شنوایان کند تا ارتباط مطلوب و مؤثری با اطرافیان داشته باشند، با ماسکهای شفاف در دوران شیوع بیماری کرونا بدون هیچ ناراحتی و با ذوق و شوق بسیار در مدرسه باغچهبان با ماسکهایی که خودم دوخته بودم، به تدریس ادامه دادم و دانشآموزان بهتر و راحتتر مطالب را یاد میگرفتند.
این معلم با نشاط و فعال در زمینه فعالیتهای ورزشی نیز مهارت فوقالعادهای برای آموزش دادن دانشآموزان دارد، همچنین در آموزش کاربردی مفاهیم درسی به ویژه درس ریاضی تبحر خاصی دارد و در تولید محتوا نیز توانمند است، او فردی بسیار معتقد و مقید به انجام فرایض دینی، صبور و باوقار است و هدف خود از انتخاب مسیر معلم شدن را اینگونه بیان میکند: در این کار لذت معنوی و شور و هیجان وافری نصیبم میشود و برکت آن را در زندگی خود احساس کرده است و علاقه بسیاری به خدمترسانی و کمک به دانشآموزان ناشنوا دارد.
هدیه یکی از دانشآموزان برای خانم کامیابی، معلم خوشذوق شهرضایی
کد خبر 748537